Tuesday 30 March 2010

تلنگری که چشم به راه گره خوردن سبزا توی سیزده بدر واسه بدر کردن نحسیه امام سیزدهم نشسته بود

باز هم تلنگر یه گوشه ائی پیدا کرده بود و با کاغذ زیر دستش درد دل کردنش گرفته بود و این وسطا توی مرور خاطراتش یادش به همون جریانی به جا مونده از قدیم افتاده بود
آره ؛ یاد همون چیزائی که همه میدونستن ولی باز هم جزو نا گفته ها باقی مونده بود
یاد یه چیزائی که خیلی واضح مثل بختک به سر در تاریخ یه مملکت جسبیده بود, ولی بخاطر سیاست بخرج دادن واسه چند نفری تا حالا فقط چیزائی کمی ازش گفته شده بود ؛ مثلاً این وسطا یادش به رفیقش میر حسین توی زمان صدور حکم تشکیل قبرستون خاوران افتاده بود ؛ یاد همون زمانی که رئیس مجلسش حالا جزو دار و دستهً یکی از خودمونیا توی قافلهً سبزا قرار گرفته بود
خوب دیگه به قول شاملو حافظهً تاریخیه ما یکمی ناقص الخلقه از آب در اُمده بود و یه جنایتی هم مثل کهریزک با ذکر مثال بالا بعد از چند وقتی دوباره بدست کسی دیگه اتفاق افتاده بود ولی ایندفعه کسی واسه لاپوشی کردن کل قضیه تلاشی نکرده بود
شاید اوضاع چند قرنی بود که اینجوری با لگد مال کردن حق یه ملتی ادامه پیدا کرده بود و شلم شوربای پنهون موندن هویت این قضایا از چند وقتی پیش سینه به سینه بهش انتقال پیدا کرده بود, ولی بنظر میرسید که زورکی نفهمیدنش دیگه واسه کسی خیلی هم معمولی نبود ؛ و بخاطر همین از موقعه ائی که وسط یه فرهنگ اسلامی واسه صلوات فرستادن به روح رفتهً کسی از شعار سیاسی استفاده شده بود , تلنگر یادش به اجین شدن یه جور مرام سیاسی با خونش توی سکولاریسم عشیره ائش افتاده بود
خلاصه که چیزایه عجیب غریب زیادی واسش اتفاق افتاده بود که البته دیگه خیلی هم واسه کسی چیزه قابل توجهی نبود؛ چون قبول داشتن یه فلسفهً قدیمی با بهره گرفتن از تمامی ابزار تکفیر و تهدید دیگه به صورت زورکی واسه هیچ کس یه چیزه قابل پذیرشی نبود؛ یا مثلاً نقش مغایرت ایدوئولوژی حجتیه با لیبراریسم اقتصادی واسه همه از همون ابتدا یه چیزه بدیهی بود ولی درعوضش جدیداً قبول نداشتن تاثیرمنفی تفکری مثل مولا خمینی از اول تا حالا بین برو بچه های سبز یه چیز غیر طبیعی بود ؛ که البته این چیزا با چیزایه جالبی که جدیداً اتفاق افتاده بود خیلی هم قابل مقایسه نبود.
مثلاً اولین حرکت مشکوک وسط ما از طرف کسی یه جای عوضی روی پاشنهً سیاسی اسرائیل صورت گرفته بود و در جوابش با بیانیهً سبز مردمی از طرف یه ننهً داغدیده روبرو شده بود و صدورش هم به یه صورتی قابل پذیرش عموم قرارگرفته بود ولی با یاد این موضوع و ارتباط تلاش سپاه واسه رسیدن به قدرت هسته ائی و دور زدن منافع غرب بالای سر جنبش سبز واسه همه یه چیزه قابل برسی بود , که البته این موارد در ارتباط با قاب گرفتن عکس امام سر سفرهً هفت سین کسی نبود ولی تضادش با فرستادن پیام تسلیت به مناسبت فوت مادر یه خونوادهً روحانی رانده شده از طرف امام یه چیزه غریبی بود؛ حالا بگذریم که این حرکات در عین حال دریا نوردی با قایق یا کشتی شکسته توی هوای توفانی حکومت اسلامی صورت گرفته بود
با همهً این حرفا توی این اوضاع صریح شدن افکار بچه ها برا پیدا کردن یه علمی واسه چرخوندن چرخ مملکتشون بجز قوانین الاهی یه چیزه قشنگی شده بود و تلنگرهم با جا افتادن مبارزه منفی میون همه چشم به راه گره خوردن سبزا توی سیزده بدر واسه بدر کردن نحسیه امام سیزدهم از فرهنگ آب و خاکش نشسته بود.

No comments:

Post a Comment