Sunday 31 January 2010

آجیل مشکل گشا سر قدمگاه سبز

دوباره تلنگر یه گوشهً ِدنجی گیر ُاورده بود و داشت با مدادش بازی میکرد که یادش افتاد مصاعب داره با چه سرعتی از بیخ گوشه دنیا در میره.
مثلاً از سر حکمت خدا ؛ جدید ترین زلزله توی دنیا درست یه جائی میاد که فقیرترین کشور اقیانوسیه با خاک یکسان بشه تا بوسیلهً اون شاید ستا رئیس جمهور آمریکائی بتونن آبرومندانه رخی بعنوانه کمک به بشر به بقیه نشون بدن ؛ ولی بدبختانه از زور مشکلات اقتصادیشون چند هفته طول میکشه تا دستورشروع کردن به ساخت وسازه چنتا چادر سفید واسه فرستادن به چهار قدمیشون یادش بیفته ؛ و در همون حین چون مسالهً مبارزه با تروریسم خیلی از تمام مسائل انسانی در عوالم استراتیژیکی جهانیتر سه سوته یکی از کارمندایه پنتاگون حوس میکنه یه اسکادران آخرین مدل پدافند ضد موشکی واسه آسیب نرسیدن به اموالش توی پهنهً خلیج فارس مستقر بکنه تا هوای همهً کارا فقط دم دست یکی باشه و خطری از طرف مملکت بسر زنون اسلامی متوجهً جامعهً شنگوله سرمایه دار نباشه .
خوب دیگه لابد اینم یه حکمتیه که نقشهً مملکت ما وسط دوتا کشور افتاده که خیلی وقت نیس واسه رواج آسون دمکراسی با فشاره( بی پنجاه و دو) دستکاری شدن ؛ و بخاط همین هم تلنگر دوست نداره که سر از کاره خدا توی موضوعات فرا منطقه ائی در بیاره , تا شاید بیشتر بتونه بیاد دعوایه سی ساله ائی که توی مملکتش افتاده باشه.
جر و بحثی که هرچی پیش میریم با حدت وعزم بیشتر داره بدست هر کسی که کجکی فکر میکنه ُگر میگره؛ و این باعث شده که شاید آقای رئیس جمهور وهمچنین مستر بین دولت عرفانی با دیپلماسیه چپندرقیچی و ادبیات دهن کجی همینجوری خجالت نکشیده در عرصه های ملی و بین المللی باز هم زیر آبی تشریف داشته باشن, و زبونم لال یه وقت به مجلس بدر نخوره مصلحت نظام فرصتی ندن که بعد از بد و بیرا شنیدن از هر ترقه ائی َگلُ گیجتر از همیشه چارهً درست و حسابی واسه محکم کردن پایه ً شل و ول حکومت اسلامی به رهبرش داشته باشه؛ همون رهبر و منادی انقلابی که که چند وقتی هست به دست سپاه گروگان گرفته شده و نتیجه ائی بجز مرتبط موندن بند ناف رژیم مقدس به دم مبارک رئیس خراب کارا به جا نذاشته .
ولی جالب اینه توی این دعوا سر لحاف ملا, بعلت فقر آی کیو مابین تحلیلگرای نظامی که چند وقتی هست اشغال فرهنگ ایران جزو فتوحاتشون قرار گرفته ؛ یه دانشجویه بچه گدا چون زور میزده تا یه چیزه جدیدتری هم بفهمه به دار عدالت آویزون شده ؛ که این باز آه از نهاد هر رنگی از آدما وسط کرهً زمین در ُاورده.
ولی این اشک آلود بودن چشم دنیا از موقعی که آپارتاید اسرائلی هم وجود داشته یه چیزه جدیدی نیس که ملت جنگ زدهً تاریخی بهش خو نداشته باشن , و همه بغیر از تلنگر هم میدونن که تا کی ممکنه طول بکشه که این مجا دله سر و سامونی بگیره و همه چی سبزی ناک توی دنیا مراوده بشه .
پس حالا که وجدانی هم مدتی واسه جا گذاشتن تمیز سنگ صلح قاموس سبز غایل نیسیم ؛ توی بیست و دویه بهمن باشه یا یا توی چهارشنبه سوری؛ نوروز سبز تنها چیزیه که تلنگر به عنوان آجیل مشکل گشا سر مزاره حکومت دروغ یا قمدگاه جدید سبز میزاره

Saturday 23 January 2010

پس چاق سلامتی با شمو تا سکوت بیست دو بهمن

همین که دوباره بعد از چند وقتی مدادی دستم افتاد فهمیدم که تلنگر چند وقتیه که ترشی نخورده و این باعث شده که همون جوری آسون مثل بقیه به مخالفتش با حکومت اسلامی ادامه بده ؛ ولی بعد از اینکه چند روزی پیش یه پیامی تلاپی خورد تخت پیشونی فیس پوکش , یادش افتاده کم کم داره با مبارزه در راه نفوز منفی تفصیرقرآنی در خود قانون اخلاقی هم خو میگیره .
جریان از این قراره که سبزینه یه اعلامیه صادر کرده بود و داشت بین بچه ها پخش میکرد که توش حتی راحت به آدم و حوا ئی که فقط 3000 ساله عمر دارن فحش آنارشیستی میده.
بهتر که یه نگاهی با هم از روش بکنیم بعد بیشتر بهش میخندیم


قتل و تجاوز با الله و اکبر ،،را تا به کی میخواهیم در وطن با خرافات و قوانین ضد انسانی قرآن حمایت کنیم ؟؟؟؟اسلام دین و شریعت قتل و کشتار و تجاوز،،را باید از وطن بیرون راند،،این تنها راه آزادی وطن از اسارت زنجیر قاتلین با آرم ،،،الله،،،میباشد،،هموطن با خوندن قرآن به فارسی و فقط ترجمه خود و دیگران را آگاه کنیم،،که ا گاهی بهـــتـــرین سلاح مبارزه با خرافات شیطانی اسلام و قاتلین و مجریان آن میباشذ
.
رضا قلی جان خال خال پشمی।
...

حالا اینجور اعلامیه ها که داره از هر طرف هی شاطالاپی میخوره پس کلهً ولایت فقیه نشون نمیده که اون زخمی که رهبر مطهر از فشار دشمنش داره هی در موردش جار میزنه به کجاشون داره درد میندازه
شاید ایجوری که شواهد داره نشون میده باید فقط منتظر یه کسی مثل نمایندهً محرمانهً امام زمان باشیم که پا در میونی کنه تا رهبر شعیان جهان از قضیهً به پا خواستن ماتادور های گاو باز هم در حمایت از جنبش زنان سبز خبردار بشه, تا احتمالاً ایشون طبق یه استراتژی قدیمی به فکر یه جای خالی روی سندلیه ایزی جت هم باشن.
شاید هم این حال و هوا داره میگه که یارو از موقعی که شاتاراق خورده توی گوشش داره
لپو لو میره ولی هنوز مشتش به طرف باستانی واسه زخمی کردن بیشترش نشونه رفته
.
بگذریم ... وسط خودمون که تلنگری حرف میزنیم واسه همه معلومه که ایشون دیگه از تخم به بند سبز آویزون مونده و کارش تمومه پس از قبل خیلی هم عرج و قربی بیشتر از رئیس جمهورمون واسه حرف زدن نداره
.
ولی این همه تلاقو تلوق کردن یاد تلنگر انداخت که چند وقتی پیش فحشی فاشیستی به روش کله فولادی از یکی از ناهمشهریاش خورده بود ولی به احترام چنتا پیره زن مسجدرو هنوز جیکشم در نیومده بود.
والو تلنگر طرز حرفزدنش اصلاً مثل مبارزه با بابام نیس , یا حتی از ایکه چنتا پیره مرد جلو مسجد آتشیها آتیش بازی راه انداختن تِـرتِـر بخنده خجالت نمیکشه؛ ولی از وقتی حضرت آیت الله دایناسوریان ریش قرمزی از کشتار معجزه گر انسانی در راه پایداری ناب آبکی در عرصه های ملی هم سخنانی از تلوزیون تلاوت فرمودند عرصه بهش تنگ امده که چرا یه استانی از مملکت باید نمایده ائی مثل ایشون با سوابق زمین خواریء پابرجا یا رویائی مثل به زوزگار نشوندن ننه ها به ببم ببم گفتن داشته باشه.
کسی که خیلی رک رئیس تازه به دوران رسیدهً فدراسیون اسب سواری و تیر اندازی روی بچهً مردم شناخته میشه و واسه حموم خَزینش استخر سر بستهً اول بلوار چمران قروق میشه ؛
ولی طی خاطرهً همون بیانیهً سبزینه اول این چرخونهً کلام میشه یه جوابی به بندهً خدا داد که :
رود کُوپُلم چند وقتی دیگه همون بچهً دروازه شادوی یه تیپائی تو کونت بند بکنه که تشه برق از اون جات دره تا تو هم مثل بزغالهً مشهدی ار ار نکنی.
پس چاق سلامتی با شمو تا سکوت بیست دو بهمن

Tuesday 19 January 2010

بیستُ دوم سبزکی




هنوز هم یکی بود یکی نبود و توی این هرکی به هرکیه جنون هویت آدما محارب شدن واسه همه از جمله تلنگر چیزه خوبی شده بود , چون دیگه اجرای عدالت مسخره بازی توی مملکت به سبک الهی به اوج خودش رسیده بود.
آخه طبق آخرین حواس پرتیه نظام ؛ مجلس یه طرحی هیچ فوریتی واسه رسیدگی به کشته شدن سه نفر توی کهریزک دستش گرفته بود, ولی یه بارگی سند محکومیت بین المللی بر ضد خود رژیم ازش در رفته بود, ولی در همون زمان برخورد قاطع فقط با سی تا از همون ننه های بچه مرده واسه الطیام دل درد گرفتهً رهبر مسلمین جهان بدست نیروی مبتکر انتظامی به اجرا در اُمده بود .
حالا بگذریم که عَلم شنگهً مجلس واسه دخالت توی کار قوهً قضائیه همش بخاطر هدر دادن اسم مهرهً سوخته ائی مثل مرتضوی صورت گرفته بود؛ یا چند وقتی بود که سپاه بخاطر کمک به امام زمان دنباله نخ اینترنتی واسه بیرون کشیدن سبزا از دنیای ارتباطیشون افتاده بود؛ ولی بجاش به دستورهمون ارکان مقتدراسلامی بدبخت ابراهیم یزدی توی بیمارستان واسه اعترف کردن به سیمِ سی سی یو بسته شده بود؛ یا بسیجی که وسط خیابون یه کلاشینکف با سر نیزه دستش گرفته بود و برا مبارزه با هرچی ضد آقاشه دنیا رو با فحش خوهر مادر به نفس کشی طلبیده بود
شاید همهً اینا به بخاطر یاری رساندن بیشتر بدست چلاق دراز موندهً رهبر اتفاق افتاده بود؛ که این روزا با ادا اطوارِی مثل مناظرهً تلوزیونی یا پدیدار شدن یه نشریه باسم همت توی بلوای مطبوعات مادر مرده یه جوری ناقص تراز همیشه به نظر رسیده بود।
با این اوضاع که همه گفتن دیگه بند شلوار رژیم اسلامی از پاش در رفته بود و حتی آقای رئیس جمهور هم اعترافی کرده بود که توی جلد کت شلواریش بی قواره تر از همیشه واسه کمک به جریان فروپاشی رژیم مجبور به وجه وُجه کردن شده بود
یا اصلاً خیلی چیزای دیگه که اتفاق افتاده بود و باعث غیظ یا خندهً همه شده بود

بگذریم شاید هرجفنگی مثل تلنگر از قبل اینو گفته بود که با این همه کارای هچل هفت نخبه های اسلامی همه چی قاطی پاطی واسه یه پیروزی دیگه توی بیستُ دوم سبزکی مهیا شده بود