Sunday 25 October 2009

یکی بود یکی نبود

یکی بود یکی نبود و به خاطر همین یه جریانی جلو چشم همه یه جائی توی همین دنیا در حال ادامه بود , جریانی که ارتکاب بخراب کاری واسش معمولی بود و اطلاع داشتن درست و حسابی هم به صورت سنتی توش حرام شده بود و لاپوش کاری کردن اثار جنایت واسش عادی شده بود , و از بد قضا از یه چند وقت پیش اتفاقی قرعه ائی به خاطر همین به اسم ولایت فقیه افتاده بود , و ولایتش هم قانونی بود ولی چند وقتی بود که از اون مطالبی بود که طبق علاقهً هیچ کسی اتفاق نیفتاده بود ؛ ولی زورکی بود , وبه خاطر همین یه جوری خیلی عادی یه شیشپر تیز دستش گرفته بود, و هر توله سگی که میو میوئی میکرد زخمی کرده بود , و جالب اینه که تلنگر هم به خاطر همین دردش گرفته بود ؛چون خیلی چیزائی بود که هیچ جا نبود ولی اونجا خیلی معمولی بود

یکیش عادت ندشتن به عدالت خوشحلی بود یا یکی دیگش هم شاید جر و دعوای سی ساله ائی که اتفاقاً با دست بوسی به یه مقام دینی شروع شده بود , و البته مقامش هم اونقدر مقدس بود که یادمون بده از قدیم چی چی نجس شده بود , یا بگه چه کسی به حق پنج تن ذلیل شده بود چون زندگی در اعماق قبر فقط مختص به اونجا بین اجنه مرسوم نشده بود ।

ولی باز هم یه چیزائی اونجا بود که هیچ جای دیگه نبود ,
مثلاً اظهارعلاقه به یه عقیدهً دیگه هم به یه شکلی بقیه جاها معمولی شده بود, و حق داشتن یه نوع دونستنی دیگه به شکل اضطراری واسه کسی ممنوع نشده بود , یا به قول محسن توی آواز آخ , تایپ روحی واسه ممنوع کردن شاشیدن ته آب یه چیزه واقعی بود , ولی حروم کردنش به دستور هیچ کسی اتفاق نیفتاده بود و به خاطر فهمیدنش یارو از همون اول هم چیزی بیشتر از بقیه ندونسته بود , یا هرکسی راس راسی جنایت کرده بود توی گوشهً زندان یه جائی کز کرده بود , و کسی هم که فقط حقش رو خواسته بود زیر شکنجه توی یه دخمه ائی لت و پار نشده بود ।

ولی یه چیزائی اونجا فرآوُن بود که هیچ جای دیگه اینجور نبود ,
مثلاً خراب کردن در و دیوار چند هزار ساله توی مرام همه بی تربیتی به بشر حاضر نبود , یا برداشتن کتاب تاریخ از درس بچهً شیش ساله واسه رایج کردن اطاعت محض جزو هیچ کدوم از قوانین بشریت نبود در ضمن حفظ هر باستانی بجز داستان خود حضرت هم حروم نبود و در نتیجه داشتن رفتار چند هزار ساله واسه زور گفتن اصلاً یه چیزه جالبی نبود ।

ولی یه اتفاقاتی جای دیگه افتاده بود که اونجاها هنوز خبری از این چیزا نبود؛
مثلاً تفاوت طرز تفکر داروین با یه آدمی صد سال قدیمیتر از خودش چند وقتی بود که شناخته شده بود, بنا بر این جنک و دعوا واسه فهمیدن زورکی هم از همون چند وقت پیش تموم شده بود , و حتی درخت و ماهی هم حقوقشون واسه زندگی کردن محترم شناخته شده بود , چه برسه به تنبیه کردن کسی با قلوه سنگ به قصد قتل به جرم محتاج بودن به نونه شب که یه چیزه زنندهً عجیب غریبی شده بود।

ولی یه چیزائی هم بود که همه جا بود و بودنش هم اونجا اتفاقی نبود؛
مثلاً همه جا کشته شدن یه آدمی با گلوله وسط خیابون به اسم شهید شدن شناخته شده بود , وشیوع بیشتراین مورد توی یه محوطه واسه شروع یه تکامل الله وکیلی به حقیقیی تبدیل شده بود , و از طرفی نشستن روی سرنیزه هم یه کاره احمقانه ائی تصور شده بود, و با همهً این حرفا نزدیک نشدن به گربه ائی که از دست صاحب خونه توی یه کَنجی از خونه گیر افتاده از قبل با گُنی لازم شناخته شده بود , یا برداشتن یه نفر آدم خلاف کار از تخت حقیقت واسه همه یه کاره واجبی شناخته شده بود।

حالا دیگه دونستن اینکه چرا اونجا اینجوری بود یا اصلاً چی به چی بود حد اقل کار تلنگر بیچاره نبود

Sunday 11 October 2009

مغایرت نظام اسلامی با درخت و گنجیشک

بازام مثل اینکه چند وقتی گذشته و تلنگر دستش درست و حسابی به مدادش نمی چسبه ؛ بچه شیراز هم که همش حرفهای قلمبه سلمبه بلده و شیرازیش نمیاد.
ولی میدونی!
مسایل جهانی جهانیتره, ولی مسایل خودمونی آسونتر, مثلاً منتقد شدن یا سیاسی شدن یه کاره آسونی شده که هر کی از ننش قهر کرده و یه گوشه ائی نشسته هر از چند گاهی مثل تلنگر در مورد مسایل فرا منطقه ائی هم اظهار نظر میکنه ؛ و مسایل هم که الحمدالله زیاده ؛ پس چرا آسون به نظر نیاد حرف زدن در مورد موضوع خودمونیه دولت محبوب ومنتخب نظام ولایت فقیه که مسایلش حیرت انگیزه و هم خنده دار, ولی در واقع خودمونی؛ مثلاً جریانه ادامه داره سرکشیدن ریق رحمت توسط تنها دولتی که با مفاهیم امام زمان پردازانه تا حالا در سطح جهان در حال کسب مداوم افتخار و آبرو بوده, موضوئی که فکر نمیشه کرد که خود آقایون هم ازش بیخبر مونده باشن.
میدونی؟
موضوع از این قراره که بعد از اعلام افتخار آمیزه سپاه پاسداران در تغذیهً رسمی و تحت پوشش قرار دادن بسیج به عنوان نیروی زمینی و گمارده شدن یکی از مهره های سابقه دار به راًس این نیرو و واسه تکمیل کردن همین جریان اعلام تشکیل سازمان اطلاعات سپاه و پیدا شدن سرو کله یه عضو جنایت کار و بر کنار شده از مقام فرماندهی بسیج به سمت ریاست این سازمان جدید امنیتی و نظامی در واقع خود حضرات موازیون که تا حالا سعی شده پنهان مانده باشن اعتراف کردن که با جریانات سریح و قانونی مملکت در حاله موازنهً قوا ومبادلهً نفوز تشریف دارن و وجود سیاست جنایت و ومشارکت نیروهای جنایت کار در سطح ملی واسه حفظ منافع ولایت فقیه بالا گرفته و همین روزاست که یکی از خود ولایت فقیه جنایت کارتر پیدا بشه و بالاخره قضیه کودتای آشکار رو آشکارتر کنه, یا شاید آقایون متوقع باشن که فردا مثل دههً 70 تا 80 آ مریکای جنوبی بر اثر کشف نیروهای زرنگتر نظامی توی عرصه های سیاسی پشت سر هم ولایت فقیه عوض کنیم و هرکسی که بهتر تفنگ بدست گرفته و بیشتر هم به امام زمان یا حضرت عباس اعتقاد داشته, صرف نظر از تمام مغایرت قانونی یا مخالفتهای رسمی در جبهه های ملی یا جهانی , واسه یه چند مدتی رئیس جمهور بمونه.
ولی میدونی؟
از دولت به وجود از آمده ازحماسهً تقلب که تا حالا مثل یه بازیچه از پشتیبانی ولایت به حق مسلمین برخوردار بودند و هراز چند روزی یه بار داستان مدرک تقلبی یکی از مقامات یا وزراش بحث داغ همهً رسانه های میشه و بعد از یه مدت هم مثل قضیهً تحت تعقیب بودن چند تائی دیگه از وزرا یا مقاماتش از طرف پلیس بین الملل قدیمی میشه توقع بیشتر از این هم نمیشه داشت, که اسرار کنه از تحولات جاری و منابع ماست مالی کنندهً جنایات حاصله از این معادلات بیخبره تا از یه طرف با یه دستور العمل رسمی به شورای شهر از بازدید و رسیدگی به شکایات کشته شدگان همین تحولات در انظار عموم پرو پرو جلو گیری کنه, و از طرف دیگه با اعلام حراست از جان و مال مردم و جان فشانی نیروی انتظامی در اغتشاشات و کشته نشدن هیچ کس به دست نیروهای محافظ و معتقد به نظام اسلامی توی همین مبارزات آزادی خواهانه , یه جوری سر خودشو شیره بماله
خوب میدونی!
اصلاً باید به نظامی که حتی اجازه داره قانوناً هم غیر قانونی رفتار بکنه و از زندانی سیاسی تا بچه کوچولوهم توش اعدام بشه آفرین گفت , که بهشون بگی ایولا بابا خیلی لاتی؛ کشتن اینهمه آدم واسه تحریک حس انتقام جوئی توی کل جامعه خیلی مفیده؛ ایشالا که در سایه افشای حقایق زخمی کندهٌ جامعه خدا به شما عوض بده.
میدونی!
به این اینهمه کشته شدن آدما با حکم تیر شرعی یا سیاسی , یا حتی جنگی و جهادی عادت داریم ؛ 30 ساله که مرزآمون پر ترکشه و رابطمون با دنیا و همه جا متشنج و اخلاقمون با همدیگه بد ؛ خوب لابد بنده خدا اهالی دنیا هم حق دارن که از آدم خطر ناک بترسن و شاید هم حق دارن مثل برو بچه های داخلی سبزی پاک کن حتی حق داشتن چاقو هم به رژیم با اخلاقی مثل جمهوری اسلامی ندن, چه برسه به داشتن بمب اتمی که مصارف رادیکالیسم دینی داشته باشه و با مشارکت اقتصادی سپاه پاسداران ساخته شده باشه , محوطه ائی که به علت تاخت تاز 30 سالهً تفکرات طالباانزسیون هرعان ممکنه که از طرفش یه حکمی به اسم جهاد بر علیه یه چیزی در بره و مخالفت هرچی سازمان صلح جو توی دنیا هست بهش جلب بشه .
میدونی!
با داشتن اینهمه مسعله شاید واسه حل مشکلات عقیدتی خودمون از این به بعد باید دست به دعای خدائی باشیم که سنگی آفریده که دیگه خودش نمی تونه بلندش کنه و اسمش شده حکومت اسلام , سنگی که از بس سنگینه بعد از کاربرد مفیدش از برنج سمی تا امواج شیمیائی گرفته داره درختای یه قسمتی از این جهان رو هم هر چی سریعتر نابود میکنه, سنگی که به اون بزرگی توی تیرکمون ولایت فقیه جا گرفته و هر گنجیشکی که بگه من یه سوال دارم تا یه چیزه دیگه هم بدونم هدف قرار داده.

یا خدای زوردار خودمون

Wednesday 7 October 2009

نظام ناب محمدی احتیاجی به کسب مشروعیت نداشته و نخواهد داشت

از یه چند وقت پیش تا حالا که سفر ریئس جمهور به مقر سازمان ملل در تداوم گسترش افکار امام زمان پردازانهً ایشان به ا تمام نرسیده مواجه با درز خبر وجود دومین مرکز غنی سازی و نتیجتاً اعلام این موضوع از طرف مقامات ایران شد, جنجال این اتفاقات باعث تحت تاثیر قرار گرفتن خبر استقبال خود جوش اتوبوسهای سپاه پاسداران از آن مقام محترم در برگشت از این سفر متعالی نشد تا دستاوردهای سفراین پدیدهً همواره در حال افتخار با مشابه شناخته شدن سخنان آقای اندیشهً جهانی با رئیس جمهور اوباما توسط رفیق قدیمی و قوم خویش و رئیس دفتر و رئیس نهاد ریاست جمهوری یا به عبارت کامل تر همان دم محترم ایشان به عنوان دست آوردی مثبت برای نظام اسلامی ذکر شود و این اتفاقات در حالی صورت میگرفت که ایت الله متحجر جیغ زننده به علت کهولت سن و بیماری زیاد تقاضای استعفاء از مجلس خبرگان رهبری داشتند که البته با توجه نقش بارز ایشان در آن مجلس بی استفاده مورد پزیرش قرار نگرفت و شاید به خاطر احساس ضعف مشابه در مقامات ناتوان روحانی و اجرائی کشور بود تا اجباراً در خطبه های نماز جمعه درخواست برخورد با عوامل نابسامانیهای اخیر را به علت ناتوانی قوهً قضائیه از تک تک موًمنان حذب الهی را داشته باشند , ولی از طرف دیگر آیت الله کاکو شیرازی به علت ابرازگوشه هائی از حقایق جامعه و درخواست در نظر گرفتن وجدان در تصمیم گیریها درهمان مجلس, مورد غضب و خشم اکثریت اعضا واقع شد که با عطوفت و هوشیاری مقام معظم رهبری درجهت شاخص نشدن تفقرقه بیش از اندازه در روحانیت,از اخراج آیت الله کاکو شیرازی جلو گیری به عمل آوردند و وقتی که نامهً شیخ اصلاحات در تذکر به بیفایده بودن سکوت و خروج بی موقع از مجالس و مناسبتهای رئیس مصلحت اندیش و یکی به نعل یکی به میخ بزن مجلس خبرگان رهبری علنی شد شکافته شدن تمامی بافته های بی ارزش آن مجلس بیکاره برای عموم باز هم ملموس تر شد.
از طرفی نمایش موشک پرانیهای پیشرفته و ساخت داخل نظام ولایت فقیه در مقابله با تهدیدهای رژیم صهیونیستی خود موضوعی برای اثبات توان نظام مقدس درایجاد جار و جنجال ناگهانی در سطح منطقه و تحریک قدرتهای جهانی بر سر مساعل گوناگون قرار گرفت تا با انحراف افکارجهانی ازمسعلهً داخلی رژیم اسلامی در راستای استمرار عزت و شرف ملی مورد بهره برداری قرار گیرد و همچنین عدم دیدار وزیر علوم با دانشجویان به مناسبت آغاز سال تحصیلی به علت اثبات مدارک قلابی ایشان و اضطراب ناشی از مخالفت با این موضوع و در ادامه فروش همراه با عجلهً 51% سحام مخابرات به سپاه پاسدارن و شکل گیری بزرگترین معاملهً تاریخ بورس ایران بدون هیچ گونه رقابتی ظرف تنها نیم ساعت باعث ایجاد حیرت در منابع زیصلاح چون از این نوع مساعل موارد بسیاری به شکل معمولی رواج داشته و نظام ناب محمدی احتیاجی به کسب مشروعیت نداشته و نخواهد داشت.