Monday 28 December 2009

قیامت سبز

هنوز هم یکی بود و یکی نبود , ولی هنوز همه جا هرکی به هرکی بود , ولی حتی همون کسی هم که کمتر توی این باغها بود , فهمیده بود حکومتی که از 30 سال پیش تا حال زورکی بود , توی همین آشورای سبز آلود خودمون که همین دیروزهم بود , بدجوری از ترس به خودش شاشیده بود ।
آخه چیزی بود که دیگه به چشم همه دیده شده بود , که رهبر این حکومت یه چماق برقی هم دستش گرفته بود, یا میدونستن که از همون اول فقط خون از آستین همچین فقیهی چکیده بود , بخاطر همین هم فریاد ابوالفضلشون با ولایت یزیدی مثل یه جیغ قاطی شده بود
ولی توی این ماجرا تلنگر از دست زنجیر یه بسیجی صورتش بیچاره خنجولی شده بود, ولی خیلی هم ناراحت نبود و بی خیال یه گوشه ائی نشنسته بود؛ چون از قدیم شیشهًَ همون کاخ نشینی تازه به دوران رسیده رو نشونه گرفته بود , پس حرفش هم با همونی زده بود که چند وقتی پیش تا حالا فکر کرده بود , با یه قمه یا یه چماق زورش خیلی بیشتراز همه شده بود؛ با همونی که از همون اول هم یه تیر هوائی در کرده بود।
آره دیگه باید بهش می فهموند که کسی که داره گردنشو می پیچونه چه جوری دلش گرفته بود , یا یه کسی هم اینجوری گفته بود ؛ راس راسی به جرم سوسولی توی زنجیر زنی آدم کُشی مسخره بازی بود ؟
یه موقعی یه شرفی بود یا یه خجالتی بود.
حتی وسط همهً لات ها هم یه مرام و مروتی بود !
اصلاً خبر داری که خواهر و مادرت وسط همه ما وآیساده بود!
پس این کس کش بازیا دیگه چه حرکتی بود؟
حالا دیگه اسم شعیهً دوازده امامی فقط یه بهانه بود ,غیر از این هم بود قیافت کمترغیرمعمولی بود ؛ ولی تو که میدونستی دیروز هر بچه ائی توی جیبش یه دوربینی گذاشته بود , اینجوری ریدنت به حکومت اسلام وسط دنیا دیگه چی چی بود ؟
یا چون حواسه همه از احمدی نژاد مستقیم به نایب امام در رفته بود, باز لجه بازی کردی , تیز کلنگ انداختی , ندونستی که میون این همه آدم مجال فرارهم ازت گرفته شده بود!
یا دیدی اون سردار سپاهی که رهبرت اون همه بهش نازیده بود ؛ چطور از ترس تفنگشو سر و ته دستش گرفته بود؟
تو خودت بودی که سواریت کجکی بود , ملت هم بخاطر همین ایینجور قوغا به پا کرده بود
خوب فقط حافظ هم نبود که از قدیم یه اسراری هویدا کرده بود , این هم همش واسه تو درد دلی از روی حس خوشحالی بود ,که توی همین وقت سبزمون که کم کم هم نزدیک بود , یه دیدار به قیامتی هم واست از همین العان آماده بود।

Tuesday 8 December 2009

آخرین گزارشات خبر گذاری ها از حکومت اسلامی ایران

طبق گذارش خبر گذاری ولایت فقیه بسیج محله که طی یکی از حمله های خود با مشت محکمی درب تمام دفاتر سازمان حقوق بشر را مهر و موم کرده بود و در طی همان عملیات عجیب غریب حتی مدال صلح سازمان ملل را که متعلق به یک جارجی و جاسوس همان سازمان بود به تصاحب سپاه اسلام در آورده و دوباره به محل تحصیل بچه های مردم حملهً مقتتدرانه ائی کرد که منجر به رسمیت شناخته شده شدن کم محلی خس و خاشاک در 16 آذر به اسپری فلفل و چماق ناب محمدی به توسط خبر گذاری های مستقل شد
همچنین گذارش خبر گزاری دیگری حاکیست که به همراه این نوسانات خطر شنیده شدن بوق هوائی درآیندهً مطلوب دولت کودتا به علت حملهً صهیونیسم به یکی از سایتهای هسته ائی را محتمل به پیش بینی شناخته و گذارشات تحلیلگران ازاین تحولات عجق وجق را مبنی بر تلاش دشمن بر تجزیهً یک ُاملت سرد دانست که باعث تکذیب وزارت اطلاعات از دخالت اخیر مردم درامور سبزی کاری شد .
لازم به ذکر است که در همین راستا باز رهبر معظم طی طرح شکایتی از ترویج کتک کاری در حیاط مدرسه همهً رسانه های خارجی را به صورت مهلک و چپ اندر قیچی محکوم کردند.
همچنین خبرهائی خوب دیگری حاکی از ناچاری و درماندگی رژیم به دست رسیده که هیچ کس ذکری از آن به عمل نیاوردند .

Sunday 25 October 2009

یکی بود یکی نبود

یکی بود یکی نبود و به خاطر همین یه جریانی جلو چشم همه یه جائی توی همین دنیا در حال ادامه بود , جریانی که ارتکاب بخراب کاری واسش معمولی بود و اطلاع داشتن درست و حسابی هم به صورت سنتی توش حرام شده بود و لاپوش کاری کردن اثار جنایت واسش عادی شده بود , و از بد قضا از یه چند وقت پیش اتفاقی قرعه ائی به خاطر همین به اسم ولایت فقیه افتاده بود , و ولایتش هم قانونی بود ولی چند وقتی بود که از اون مطالبی بود که طبق علاقهً هیچ کسی اتفاق نیفتاده بود ؛ ولی زورکی بود , وبه خاطر همین یه جوری خیلی عادی یه شیشپر تیز دستش گرفته بود, و هر توله سگی که میو میوئی میکرد زخمی کرده بود , و جالب اینه که تلنگر هم به خاطر همین دردش گرفته بود ؛چون خیلی چیزائی بود که هیچ جا نبود ولی اونجا خیلی معمولی بود

یکیش عادت ندشتن به عدالت خوشحلی بود یا یکی دیگش هم شاید جر و دعوای سی ساله ائی که اتفاقاً با دست بوسی به یه مقام دینی شروع شده بود , و البته مقامش هم اونقدر مقدس بود که یادمون بده از قدیم چی چی نجس شده بود , یا بگه چه کسی به حق پنج تن ذلیل شده بود چون زندگی در اعماق قبر فقط مختص به اونجا بین اجنه مرسوم نشده بود ।

ولی باز هم یه چیزائی اونجا بود که هیچ جای دیگه نبود ,
مثلاً اظهارعلاقه به یه عقیدهً دیگه هم به یه شکلی بقیه جاها معمولی شده بود, و حق داشتن یه نوع دونستنی دیگه به شکل اضطراری واسه کسی ممنوع نشده بود , یا به قول محسن توی آواز آخ , تایپ روحی واسه ممنوع کردن شاشیدن ته آب یه چیزه واقعی بود , ولی حروم کردنش به دستور هیچ کسی اتفاق نیفتاده بود و به خاطر فهمیدنش یارو از همون اول هم چیزی بیشتر از بقیه ندونسته بود , یا هرکسی راس راسی جنایت کرده بود توی گوشهً زندان یه جائی کز کرده بود , و کسی هم که فقط حقش رو خواسته بود زیر شکنجه توی یه دخمه ائی لت و پار نشده بود ।

ولی یه چیزائی اونجا فرآوُن بود که هیچ جای دیگه اینجور نبود ,
مثلاً خراب کردن در و دیوار چند هزار ساله توی مرام همه بی تربیتی به بشر حاضر نبود , یا برداشتن کتاب تاریخ از درس بچهً شیش ساله واسه رایج کردن اطاعت محض جزو هیچ کدوم از قوانین بشریت نبود در ضمن حفظ هر باستانی بجز داستان خود حضرت هم حروم نبود و در نتیجه داشتن رفتار چند هزار ساله واسه زور گفتن اصلاً یه چیزه جالبی نبود ।

ولی یه اتفاقاتی جای دیگه افتاده بود که اونجاها هنوز خبری از این چیزا نبود؛
مثلاً تفاوت طرز تفکر داروین با یه آدمی صد سال قدیمیتر از خودش چند وقتی بود که شناخته شده بود, بنا بر این جنک و دعوا واسه فهمیدن زورکی هم از همون چند وقت پیش تموم شده بود , و حتی درخت و ماهی هم حقوقشون واسه زندگی کردن محترم شناخته شده بود , چه برسه به تنبیه کردن کسی با قلوه سنگ به قصد قتل به جرم محتاج بودن به نونه شب که یه چیزه زنندهً عجیب غریبی شده بود।

ولی یه چیزائی هم بود که همه جا بود و بودنش هم اونجا اتفاقی نبود؛
مثلاً همه جا کشته شدن یه آدمی با گلوله وسط خیابون به اسم شهید شدن شناخته شده بود , وشیوع بیشتراین مورد توی یه محوطه واسه شروع یه تکامل الله وکیلی به حقیقیی تبدیل شده بود , و از طرفی نشستن روی سرنیزه هم یه کاره احمقانه ائی تصور شده بود, و با همهً این حرفا نزدیک نشدن به گربه ائی که از دست صاحب خونه توی یه کَنجی از خونه گیر افتاده از قبل با گُنی لازم شناخته شده بود , یا برداشتن یه نفر آدم خلاف کار از تخت حقیقت واسه همه یه کاره واجبی شناخته شده بود।

حالا دیگه دونستن اینکه چرا اونجا اینجوری بود یا اصلاً چی به چی بود حد اقل کار تلنگر بیچاره نبود

Sunday 11 October 2009

مغایرت نظام اسلامی با درخت و گنجیشک

بازام مثل اینکه چند وقتی گذشته و تلنگر دستش درست و حسابی به مدادش نمی چسبه ؛ بچه شیراز هم که همش حرفهای قلمبه سلمبه بلده و شیرازیش نمیاد.
ولی میدونی!
مسایل جهانی جهانیتره, ولی مسایل خودمونی آسونتر, مثلاً منتقد شدن یا سیاسی شدن یه کاره آسونی شده که هر کی از ننش قهر کرده و یه گوشه ائی نشسته هر از چند گاهی مثل تلنگر در مورد مسایل فرا منطقه ائی هم اظهار نظر میکنه ؛ و مسایل هم که الحمدالله زیاده ؛ پس چرا آسون به نظر نیاد حرف زدن در مورد موضوع خودمونیه دولت محبوب ومنتخب نظام ولایت فقیه که مسایلش حیرت انگیزه و هم خنده دار, ولی در واقع خودمونی؛ مثلاً جریانه ادامه داره سرکشیدن ریق رحمت توسط تنها دولتی که با مفاهیم امام زمان پردازانه تا حالا در سطح جهان در حال کسب مداوم افتخار و آبرو بوده, موضوئی که فکر نمیشه کرد که خود آقایون هم ازش بیخبر مونده باشن.
میدونی؟
موضوع از این قراره که بعد از اعلام افتخار آمیزه سپاه پاسداران در تغذیهً رسمی و تحت پوشش قرار دادن بسیج به عنوان نیروی زمینی و گمارده شدن یکی از مهره های سابقه دار به راًس این نیرو و واسه تکمیل کردن همین جریان اعلام تشکیل سازمان اطلاعات سپاه و پیدا شدن سرو کله یه عضو جنایت کار و بر کنار شده از مقام فرماندهی بسیج به سمت ریاست این سازمان جدید امنیتی و نظامی در واقع خود حضرات موازیون که تا حالا سعی شده پنهان مانده باشن اعتراف کردن که با جریانات سریح و قانونی مملکت در حاله موازنهً قوا ومبادلهً نفوز تشریف دارن و وجود سیاست جنایت و ومشارکت نیروهای جنایت کار در سطح ملی واسه حفظ منافع ولایت فقیه بالا گرفته و همین روزاست که یکی از خود ولایت فقیه جنایت کارتر پیدا بشه و بالاخره قضیه کودتای آشکار رو آشکارتر کنه, یا شاید آقایون متوقع باشن که فردا مثل دههً 70 تا 80 آ مریکای جنوبی بر اثر کشف نیروهای زرنگتر نظامی توی عرصه های سیاسی پشت سر هم ولایت فقیه عوض کنیم و هرکسی که بهتر تفنگ بدست گرفته و بیشتر هم به امام زمان یا حضرت عباس اعتقاد داشته, صرف نظر از تمام مغایرت قانونی یا مخالفتهای رسمی در جبهه های ملی یا جهانی , واسه یه چند مدتی رئیس جمهور بمونه.
ولی میدونی؟
از دولت به وجود از آمده ازحماسهً تقلب که تا حالا مثل یه بازیچه از پشتیبانی ولایت به حق مسلمین برخوردار بودند و هراز چند روزی یه بار داستان مدرک تقلبی یکی از مقامات یا وزراش بحث داغ همهً رسانه های میشه و بعد از یه مدت هم مثل قضیهً تحت تعقیب بودن چند تائی دیگه از وزرا یا مقاماتش از طرف پلیس بین الملل قدیمی میشه توقع بیشتر از این هم نمیشه داشت, که اسرار کنه از تحولات جاری و منابع ماست مالی کنندهً جنایات حاصله از این معادلات بیخبره تا از یه طرف با یه دستور العمل رسمی به شورای شهر از بازدید و رسیدگی به شکایات کشته شدگان همین تحولات در انظار عموم پرو پرو جلو گیری کنه, و از طرف دیگه با اعلام حراست از جان و مال مردم و جان فشانی نیروی انتظامی در اغتشاشات و کشته نشدن هیچ کس به دست نیروهای محافظ و معتقد به نظام اسلامی توی همین مبارزات آزادی خواهانه , یه جوری سر خودشو شیره بماله
خوب میدونی!
اصلاً باید به نظامی که حتی اجازه داره قانوناً هم غیر قانونی رفتار بکنه و از زندانی سیاسی تا بچه کوچولوهم توش اعدام بشه آفرین گفت , که بهشون بگی ایولا بابا خیلی لاتی؛ کشتن اینهمه آدم واسه تحریک حس انتقام جوئی توی کل جامعه خیلی مفیده؛ ایشالا که در سایه افشای حقایق زخمی کندهٌ جامعه خدا به شما عوض بده.
میدونی!
به این اینهمه کشته شدن آدما با حکم تیر شرعی یا سیاسی , یا حتی جنگی و جهادی عادت داریم ؛ 30 ساله که مرزآمون پر ترکشه و رابطمون با دنیا و همه جا متشنج و اخلاقمون با همدیگه بد ؛ خوب لابد بنده خدا اهالی دنیا هم حق دارن که از آدم خطر ناک بترسن و شاید هم حق دارن مثل برو بچه های داخلی سبزی پاک کن حتی حق داشتن چاقو هم به رژیم با اخلاقی مثل جمهوری اسلامی ندن, چه برسه به داشتن بمب اتمی که مصارف رادیکالیسم دینی داشته باشه و با مشارکت اقتصادی سپاه پاسداران ساخته شده باشه , محوطه ائی که به علت تاخت تاز 30 سالهً تفکرات طالباانزسیون هرعان ممکنه که از طرفش یه حکمی به اسم جهاد بر علیه یه چیزی در بره و مخالفت هرچی سازمان صلح جو توی دنیا هست بهش جلب بشه .
میدونی!
با داشتن اینهمه مسعله شاید واسه حل مشکلات عقیدتی خودمون از این به بعد باید دست به دعای خدائی باشیم که سنگی آفریده که دیگه خودش نمی تونه بلندش کنه و اسمش شده حکومت اسلام , سنگی که از بس سنگینه بعد از کاربرد مفیدش از برنج سمی تا امواج شیمیائی گرفته داره درختای یه قسمتی از این جهان رو هم هر چی سریعتر نابود میکنه, سنگی که به اون بزرگی توی تیرکمون ولایت فقیه جا گرفته و هر گنجیشکی که بگه من یه سوال دارم تا یه چیزه دیگه هم بدونم هدف قرار داده.

یا خدای زوردار خودمون

Wednesday 7 October 2009

نظام ناب محمدی احتیاجی به کسب مشروعیت نداشته و نخواهد داشت

از یه چند وقت پیش تا حالا که سفر ریئس جمهور به مقر سازمان ملل در تداوم گسترش افکار امام زمان پردازانهً ایشان به ا تمام نرسیده مواجه با درز خبر وجود دومین مرکز غنی سازی و نتیجتاً اعلام این موضوع از طرف مقامات ایران شد, جنجال این اتفاقات باعث تحت تاثیر قرار گرفتن خبر استقبال خود جوش اتوبوسهای سپاه پاسداران از آن مقام محترم در برگشت از این سفر متعالی نشد تا دستاوردهای سفراین پدیدهً همواره در حال افتخار با مشابه شناخته شدن سخنان آقای اندیشهً جهانی با رئیس جمهور اوباما توسط رفیق قدیمی و قوم خویش و رئیس دفتر و رئیس نهاد ریاست جمهوری یا به عبارت کامل تر همان دم محترم ایشان به عنوان دست آوردی مثبت برای نظام اسلامی ذکر شود و این اتفاقات در حالی صورت میگرفت که ایت الله متحجر جیغ زننده به علت کهولت سن و بیماری زیاد تقاضای استعفاء از مجلس خبرگان رهبری داشتند که البته با توجه نقش بارز ایشان در آن مجلس بی استفاده مورد پزیرش قرار نگرفت و شاید به خاطر احساس ضعف مشابه در مقامات ناتوان روحانی و اجرائی کشور بود تا اجباراً در خطبه های نماز جمعه درخواست برخورد با عوامل نابسامانیهای اخیر را به علت ناتوانی قوهً قضائیه از تک تک موًمنان حذب الهی را داشته باشند , ولی از طرف دیگر آیت الله کاکو شیرازی به علت ابرازگوشه هائی از حقایق جامعه و درخواست در نظر گرفتن وجدان در تصمیم گیریها درهمان مجلس, مورد غضب و خشم اکثریت اعضا واقع شد که با عطوفت و هوشیاری مقام معظم رهبری درجهت شاخص نشدن تفقرقه بیش از اندازه در روحانیت,از اخراج آیت الله کاکو شیرازی جلو گیری به عمل آوردند و وقتی که نامهً شیخ اصلاحات در تذکر به بیفایده بودن سکوت و خروج بی موقع از مجالس و مناسبتهای رئیس مصلحت اندیش و یکی به نعل یکی به میخ بزن مجلس خبرگان رهبری علنی شد شکافته شدن تمامی بافته های بی ارزش آن مجلس بیکاره برای عموم باز هم ملموس تر شد.
از طرفی نمایش موشک پرانیهای پیشرفته و ساخت داخل نظام ولایت فقیه در مقابله با تهدیدهای رژیم صهیونیستی خود موضوعی برای اثبات توان نظام مقدس درایجاد جار و جنجال ناگهانی در سطح منطقه و تحریک قدرتهای جهانی بر سر مساعل گوناگون قرار گرفت تا با انحراف افکارجهانی ازمسعلهً داخلی رژیم اسلامی در راستای استمرار عزت و شرف ملی مورد بهره برداری قرار گیرد و همچنین عدم دیدار وزیر علوم با دانشجویان به مناسبت آغاز سال تحصیلی به علت اثبات مدارک قلابی ایشان و اضطراب ناشی از مخالفت با این موضوع و در ادامه فروش همراه با عجلهً 51% سحام مخابرات به سپاه پاسدارن و شکل گیری بزرگترین معاملهً تاریخ بورس ایران بدون هیچ گونه رقابتی ظرف تنها نیم ساعت باعث ایجاد حیرت در منابع زیصلاح چون از این نوع مساعل موارد بسیاری به شکل معمولی رواج داشته و نظام ناب محمدی احتیاجی به کسب مشروعیت نداشته و نخواهد داشت.

Wednesday 23 September 2009

خبرا خوبه و روز قدس هم که از حالا به بعد دیگه روزه سبزه و غرورش هم همیشه توی دلمامون میمونه

میدونی؟
دوباره یه هفتهً گذشت و باز خبرا جالب انگیز تر شد
, ولی خبرا خوبه و روز قدس هم که از حالا به بعد روزه سبزه و غرورش هم همیشه توی دلمامون میمونه.
ولی میدونی!
بعد از این که خبرایه خوب قدیمی شد , خبرایه عجیب غریب دوباره خیلی زود شیوع پیدا کرد و عید فطر در عدم مواففت کامل مراجع تقلید شیعه از طرف مرجع مومنین جنگیه جهان , طبق معمول یه روز پس و پیش اعلام شد و در روز عید و خطبه های نماز , رهبر انقلاب در محاصرهً مجذوبین و فدائیانه ولایت فقیه سخنانی از مشاهده مینیاتور ملت ایران به جای کاریکاتور آن بیان فرمودند و همراه با همان بهت و ترس مستولی شده بر دشمن در تدابیر عالمانه ائی از عظمت خروش مینیاتور سبز چیزی در میان نیاوردند و در تاکید بر بد بودن تهمت و شکنجه توسط کسی یا چیزی و اسرار بر خوب بودن اتحاد و تعامل برای کسی یا چیزه دیگری به صورتی پایدار همان جوری معتقد مانده بودند , ولی آن مقام معظم در امتداد رهنمود هائی دوباره خود , به اهمیت در شناسائی عوامل جنایت کهریزک در راستای ایجاد فضای اعتماد و شفاف سازی در مسائل امت انقلابی عجله ائی بلیغ از خود بروز دادند و همچنین طی اظهارات ناگهانی بر تعلق روز قدس به تمامی مستظعفین جهان و نه تنها مردم فلسطین و لبنان همچنان در نگرانی های نا مشهودی به سر نمی برده بودند , ولی هنگامی که سخنان گوهر بار و متداوم آن مقام مقتدر در مورد التزام در اشاعهً و توسعهً علم ابراز شد همگان در عمق برآورده کردن نکات مورد نظر ایشان به واسطهً اجبار در تعین و تولید علوم کاربردی و جدیدتر از اسلامی به هدف حذف کلیه علوم بی فایده و جدید غیر اسلامی همین جوری و همواره متحیر مانده بودند و بر اثرات این شیفتگی در استفاده از همان تعلیم در همان زمان و فضای روحانی , آقائی فسقلی با سر و صورت خاکی ولی کت شلواری در تداخل با محافظ شخصیشان در صف بندی آن نماز متعالی چپکی توی هم چپیده بودند و در آخر هم در روز دیگر همهگان در مقابل در یکی از بی فایده ترین و بی سر و صدا ترین مجالس در بستهً جهان به انتظار سر و صدای چانه زدن مقامات بلند پایهً روحانی در مورد تعین تکلیف تنها رهبر بر حق مسلمین جهان گوش به زنگ نشسته بودند و در همان تبعات , تبادل نظری و تظاهر جدلی هم به گوش رسید , که البته با اعلام قعطنامه ائی به صورت ترسناکی و خشمناکی که از قبل پیش بینی میشد در اظهار حمایت و ارادت بی دریغ تمام علما از همان مقام متعالی به اهتمام امام جمعه ائی مخوف و دولتی به کار خود پایان داد تا یه جوری که به علل تعدد غیبتها ریئس اوقات تلخه و مصلحت اندیش همان شوراهای مهم پرداخته نشود و فرصتی هم به بدرقه کردن نمایندهً جمهوری اسلامی به مقر سازمان ملل هم داده شود و رئیس جمهور محترمی که حتی بعد از دریافت بوئینگهای جنجالی هنوز با درخواست برخورد دوستانه با هیعت ایرانی جهان را حیرت زده فرموده بودند در جواب به توضیح به نحوهً کشته شدن ندا با عکس مناسبی و از پیش انتخاب شده ائی جواب محکمی به رسانه های صهیونیستی داده بودند تا با تایید بی معرفتی در امور چاقو کشی , مساعل جهانی خود را آغاز نموده باشند و در همان حالی ومحل که برو بچه های سبز جشوارهً رقص نوره رنگارنگی را در مخالفت جدی با رئیس جمهور بودن ایشان راه انداخته بودند حماقت این مقام محترم به ایشان اجازهً نفرمودند که از کلمات نا مربوط استفاده نکنند تا سخنان مهم خود را فقط در جمع صندلیان مشتاق سازمان ملل با استحکام کم نظیری در تنهائی ابراز نکرده باشند تا به همان صورت بی نظیر در راه احیای عزت ملی آبروئی برای دولت نظام اسلامی در جهان نگذاشته باشند و همچنین در پی آوردهای مثبت اثرات این روخدادها شهود رسمی از طرف مردم کوچه و خیابان بر دیده شدن بی اعتباریه رسمی در جهان برای نظام خود منتصب حکایتی کرده باشند و پس ازاستفاده مفید از اینکه زبان سرخ میدهد سر سبز بر باد و با تلنگر انشا الله که خود کرده را تدبیر نیست باید در پیشواز با شکوهی از آقای اندیشه جهانی در بروز هاله های نوین ایشان در انتظار مانده باشیم.

Tuesday 15 September 2009

صدای تک گفتاری حضرات دیگه از ته چاه شنیده میشود

.میدونی!
مثل اینکه تلنگر بیچاره داره به یه شکلی از دست خبرائی که اول جنجالیه و بعد معمولی میشه و در نهایت هم به یه شکلی جزو مشکلات تکراری قرار میگیره خلاص میشه و کمی تا قسمتی دچار مساعل جدیدتری مثل نفوز و گسترش فرهنگ تقلب در انتخابات کردستان مستقل و یا افقانستان آزاد میشه که گواهیست از موفقیت در صدور تفکر حال حضر انقلاب اسلامی وکسب ابعاد جهانی به دست حضرات عالی مقام.
ولی میدونی؟
همین که بستهً پیشنهادی ایران واسه حل بحران هسته ائی حاوی غلط املائی یا نکات دستوری باشه میتونه حقیقت خوبی واسه شاهد بودن اهمیت مواضع دولت مقتدر در صطح جهان قرار بگیره ؛ دولتی که دیگه اعتبار حضورش در جلسات منطقه ائی در حل مساعل مرزیش هم از طرف همسایه هاش از دست رفته ودعوت کردن کسی ازنظام اسلامی به این جلسات ازدید طرفهای دعوا قابل اهمیت شناخته نمیشه , البته از این بگذریم که همیشه تاریخ ما شاهد وجود بی ثباتی وضعیت و ندانم کاری سران خودش در مواقع واگزاری امتیاز به بیگانها بوده چون لابد قبلاً هم مبارزه واسه بدست اوردن تمامیت قدرت مهم تر از حراست از تمامیت کشور بوده, ولی این روزا مثل اینکه هرچی و رژیم سعی میکنه تا از پس مساعل متعدد پیش رو بر بیاد و بلاخره از یه قضیه ائی با آبرو بیرون بیاد , کودک نا خلفش توی یه اختلاف خنده دار خانوادگی که بو و رنگ مفتخر بودن در خط امام (ره) را هم پیدا کرده نه تنها با اختلالات عمدی و غیر قابل انکار مشکلات عملی مملکت را به بحث مجادله جدی میکشه بلکه در امور نظری و ائدئولژیک نظام هم موجب اختلالات جدیدی میشه , مثلاً طبق اظهارات پدر داماد آقای ریئس جمهور که اختلافاتی هم با پدر رئیس جمهور دارن معلوم نمیشه که در مواقع حذف انسان از گیتی , خداوندی که خذف شده چطور باید با تدابیر علما دوباره مورد پرستش مردم قرار بگیره , پا مشخص نیست که طبق مبانی غیر فلسفی ایشان در صورتی که امام مهدی (عج) تشریف بیاروند و در دو سه تا از واحد های علمی مورد نظر رفیق آقای رئیس جمهور تجدید بشن باید واسه اسقرار دوبارهً ایشان چه تدابیری به عمل بیاد , و اینها همه موقعی در حال اتفاقه که مقام معظم ولایت فقیه در فرمایشات منتشره همان ایام به شدت سعی بر زدن خودشون به کوچهً علی چپ دارن تا با منکر شدن مضر شناخته شدن اصل پیروی از خط امام از طرف مردم کوچه و بازار که به واسطهً خستگی از 30 سال زندگی در بحران و کشتار و بقیه انحرافات بارز داره ابراز میشه اعلام کنن که حمایت مردم از نظام کم نشده و جانشین پایه گزار ولایت فقیه حتی چابکتر از بیت مربوط به آن مقام فقید پرچم دار پیشبرد و صدور انقلاب با همان سرعت اولیه برای جهانی کردن مبانی حقیقت در حال تلاش و تکا پو به سر میبرند , که البته با توجه به شواهد این مطلب در منطقهً تقلب زده ادعائی بر حقی به حساب میاد.
خوب میدونی!
شاید حالا که صدای تک گفتاری آقایون دیگه از ته چاه شنیده میشه باید از قدم خیر نوادگان آیت الله ها که شاید به خاطر عادت نکردن به بی قدرتی یا حتی از سر خوش فکری به پیشگاه مردم پناه اوردن و با التهاب زائی بی سابقه ائی به مخالفت و بازداشت هم تن میدن استقبال کرد( که البته باید عدم حضور فیزیکیه مرحوم ایت الله خلخالی در زمان کنونی مسبب اصلی در رشد این دلاوری به حساب بیاد) ولی شاید با کمک فرا گیر شدن اعتراضات این بخش از عوامل متنفز در قشر سنتی و اعتراف به شکست پدیدهً جهانی شدن تفکرات الهی در تبعات این اقدام , اهداف حقیقی جنبش سبز احیای دوبارهً پایه های از دست رفتهً 30 یا حتی 100 سال پیش در نظر گرفته نشه و بلوغ مدنی مردم به واسطهً شکست نظام پادشاهی آریامهر و به زانو در اوردن سلطنت ولایت فقیه بلاخره پزیرفته بشه

Wednesday 9 September 2009

کس نخارد پشت من جز ناخون انگشت من

میدونی؟
این حکایت انقلابات مخملی و چدنی و اخیراً پنبه ائی شده ائی که همواره در پی رهنمودهای مقام معظم رهبری در تحولات جاری کشف شده واسه کسی خیلی هم جدید نیست و قضیهً انتخابات و تقلب و بر پائی دولت جدید که بر مبنای صلاح دید مقر صاحب الزمان و در استمرار حفظ پایه های استقرارامام زمان در ابعدی نظامی در مملکت صورت میگیره هم دیگه واسه کسی خیلی عجیب نیست , چون با اظهار نظرهای دسته دوم مقام رهبری در مورد تائئد آپارتاید عقیدتی در نظام ولایت فقیه و بی استفاده بودن علوم جدید در جامعه و یا تاکید بر عدم اهمیت کارائی کابینهً دولت منتصب بیشتر از این هم نمیشه توقعی داشته باشیم.
و اما میدونی!
با کساد شدن کار چندتائی از بیت های روحانیون فقید از جمله :, بیت ایت الله رهبر فقید و بیت ایت الله مبارز فقید ودر آخر بیت آیت الله فقید افتخار انقلاب که در مملکت حکومت نظامی صورت گرفته تحرکاتی محرمانه یا مخفیانه و یا حتی صلاح جویانه ائی در مرکز مبارزات دینی ایران پدیدار شده تا واسه تعین سرنوشت آیت الله ولایت فقیه که دیگه اخیراً توی کوزه تشریف دارن تبادل نظری صورت گرفته شده باشه و توی همان محافل با تاکید ایت الله بی پروای ریزه میزه و ایت الله منبر نشین متجدد و ایت الله کاکو شیرازی ذر لزوم استفاده از شفافیت روحانی یا عقلانی ویا وجدانی برای مقابله با آقای تفنگدار اندیشه که در فکر پایه ریزی تفکر نوین جهانی به سر میبره ضروری و با اهمیت شناخته شده.
خوب میدونی!
شاید تدائی احقاق حق بشریت در نظام الهی توسط حضرات اعظام دیگه خیلی هم از اهمیت والائی بر خوردار نباشه ؛ چون بعد از پرده برداری گروه کثیری از مردم کوچه و بازار از این حقیقت که هر کی زور داشته حکومت تشکیل داده و بر اساس این معادله به هرکی که دوست داره میتونه زور بگه یا به هرکی که دوست داره میتونه حق بده همه میتونن حدث بزنن که ممکن نظر آقای دوست دار ملت صهیونیستی که دیگه پرو پرو روی صندلیه معاون اولی دولت میشینه از طرف مراکز قدرت حتی مهم ترهم در نظر گرفته بشه.
ولی میدونی؟
توی این همه گرفتاری و بگیر و ببند اکثر دفاتر احزاب و اصناف و روزنامه ها و یا کانونهای حفاظت و پشتیوانی و رسیدگی به آسیب دیدگان و زندانیان و مفقودین حوادث متاثر از غیرت دینی که دیگه داره به صورت یه رسم ملی شناخته میشه دیدن به پا بوس رفتن یکی از رهبران چپ مبارز با استکبار جهانی به محضر مطهر امام غریب و پشتوانی اشکار ایشون از دست آورد های امام غایب (عج) در دولت کودتا و همچنین اعلام تاسیس یکی از مراکز مهم اقتصاد دو ملیتی به هدف گسترش مبانی فرهنگ عدالت در جهان با یاری کمونیستی که بسیجی میشه و از قضا بازیگر ویژهً جشنوارهً فیلم ونیز هم از آب در میاد , دستاوردی که فقط از دست دولت همیشه شنگول ما بر میاد .
میدونی!
شاید با این همه خیمه شب بازی که به جدیت مفرطی در عرصه های گوناگون کشور داره صورت میگیره باید منتظر تصمیم گیری هر چه سریعتر مراکز مرموز قدرت باشیم تا بفهمیم که مسعلهً رهبری نظام مهمتره یا رئیس دولت مساعلش جهانی تره تا با یه تلنگری واسه یاد آوری شکست نهائی تمامی نظامهای چاچولباز و فراموش شدهً تاریخ اهمیت ادامهً و تداوم سعی در خاراندن پشت خود به وسیلهً ناخونهای خود را در هر صورت روشن شدن یا نشدن تکلیف خیاطان سبز دوز قابل ذکر و باز گوئی کرده باشم.
به امید رسیدن کامل دستمان در تداوم همیشگی خواراندن پشتمان

Wednesday 2 September 2009

بروز آشفتگی در خوش خدمتی

میدونی این روزا مجلس در آشفتگیه خوش خدمتی به بیت رهبری چه حرکات عجغ وجغی از خودش بروز میده؟
از یه طرف در راستای مبارزه با صهیونیسم جهانی و هم چنین اعلام حکومت نظامی برعلیه مردم به یه سردار سپاهی راًی اعتماد داده میشه که از قضای روزگار تحت پیگرد پلیس بین الملل هم تشریف داره , ولی از طرف دیگه افشای لیست تعداد حقوقهای دریافیه یه بنده خدائی که داره واسه تصاحب حقوق یه وزارتخونه هم مبارزه میکنه در صحن علنی مجلس به مطلبی تبدیل میشه , و جالب اینه که جمع زیادی از همین نماینده هائی که درپشتیبانی از ولایت فقیه چند وقت پیش درمهمانی افطاری در یک هتل پنج ستاره گردهمائی تحکیم وحدت تشکیل داده بودن و در همان حال درتایید اعمال فشارمستقیم از طرف مقام رهبری نیز مفتخر مونده بودن در جلسهً بلند مرتبهً دیگری از سوی مشاورین رئیس جمهور به دسته های جدیدی همچون دستهً موافق , دستهً موافق معترض و دسته های همواره موجود منافقین و مخالفین حکومت اسلامی تقسیم بندی شدن و بندهً ریش بور خدا که ریاست مجلس هم در اختیار ایشون منده به صورت اتفاقی در ضمرهً منافقینی قرارمیگیرن بنده خدائی که به علت تجارب زیاد در مسائل هسته ائی قرار نقش اصلی رو در هماهنگی بین دولت و مجلس واسه امتیاز دادن در مزاکرات بین المللی در ارتباط با مسائل هسته ائی به عهده داشته باشه.

ولی میدونی!
همه اینها طبق معمول جالبتر از بقیه خبرها هم نیست و البته که خبر احتمال فتح منابع اقتصادی کشور به دست سلخشوران قرارگاه بقیةالله که از سد کرخه تا برج مخابراتی میلاد محاسبه میشه مثل همیشه به عنوان یه افتخار واسه لشکر کودتا مورد ارزیابی قرار میگیره و یا به عنوان مثالاً پیشنهاد پست مشاور مقام معظم رهبری در امور حقوق بشر به دادستان سابق تهران هیچ بی تربیتی به محضر مردم محسوب نمیشه یا حتی کوچ یکی از منابع علمی کشور به نام استاد کدکنی به خارج هم خیلی وقته که توی عادتهای ما نهادینه شده.
ولی خنده دار تر از همه خبر اعلام شهادت ده بیست تا سرباز گمنام امام زمانه که در زمان اختشاشات احتمالاً زیر دست و پای مردم مونده بودن تا در راه ارتقاع عزت ملی جانفشانه کرده باشن.
خوب دیگه تا حالا هم بهتر ازاین چیزا واسه اضافه کردن به تاریخ 30 سالهً انقلاب اسلامی نداشتیم و به قول شاملو واسه ما دیگه همه چیزمان مثل همه چیزمان است ولی واسه اونا به قول تلنگر همه چیزشان مثل همه چیزشان است و در عین حالا چی به چی است نمیدانیم ولی با این وضع فکر میکنم که دیگه هرکی اون بالاست به چیزمان است

Thursday 27 August 2009

نظام اقتدار اسلامی در علمشنگهً محکوم کردن همهًً دنیا

میدونی؟
این روزا باز هم مثل 30 سال پیش تا حالا توی مملکت داره مرگ میباره وعزا داری هم مثل خیلی وقت پیش تا حالا عادی رواج پیدا کرده , ولی این دفعه فرقش اینه که پول روضه خونی سر قبرستون توی جیب علمای دینی نمیره , چون با پیدا شدن چهل و چندتا قبر مشکوک دیگه مردم خیلی معمولی جرّی تر شدن و فاتحشون رو سر قبر حقوق بشری میخونن که جدیداً بدست مقر ثارالله تو مملکت ما داره چال میشه , تا شاید با این کار چندتا شهید معتاد و رانندهً مست هم که گمنام با گلوله و شکنجه از شر حکومت اسلامی خلاص شدن و توی قطعهً 302 بهشت زهرا پنهونی خاک شدن از عزا داری بی نصیب نمونن.
خوب باید یادمون نره که این همون نظامیه که سینه خیز کنان خجالت نکشیده تا با معرفی یه ژنرال به عنوان وزیر کشور طرح یه نوع حکومت نظامی رو به مجلس بده تا قدرت تهاجمی یا تدافعی رو واسه حفظ حکومت الهی تقویت کرده باشه .
حالا بگذریم که العان با تدابیر حضرات در دادگاه معنی کلمهً اعتماد ملی هم مثل روزنامش و به صورت یکی از عادات معمولی توی سطح مملکت دیگه وجود واقعی نداره , یا اینکه حذب مشارکت هم به جرم مشارکت غیر مشروع و به وسیلهً استعفای بندهً خدا حجاریان کله پا میشده تا با کنار گذاشتن مغز تیر خوردهً اصلاحات در عدم لال بازی کامل در محضر دادگاه انقلاب یه فرصتی حرکتی هم به گوریلهای شطرنج باز مملکت داده شده باشه تا فقط یه احقاق حقی از ولایت فقیه بشه.

ولی میدونی؟
جالب اینه که نظام اقتدار اسلامی توی علمشنگهً محکوم کردن همهً دنیا هفت هشت تا دانشمند و فیلسوف مرده یا زنده رو که قصد داشتن به مردم ایران واسه یه انقلاب ترقه ائی کمک کنن مجرم شناخت , تا طرح اعزای داری جهانی رو مثل زمان گالیله به منظرهً عمومی گذاشته باشه , چون لابد آقایون آنارشیست اسلامی رو به هر نوع تفکر دیگه ترجیه دادن و بقیهً مُغذیات فکری بشریت رو مثل گوشت خوک واسه جامعهً ایمانی نجس میدونن.
ولی با پیدایش محیرالوقوع و یک بارگیهً این همه تعارض در سطح جهان بر علیه اسلام ناب محمدی که شامل تعارضات فرهنگی, ادبی , فلسفی ,دینی و یا حتی آخریش سیاسی میشه و هم چنین به محاکه کشیده شدن هر کسی که گیر نظامه همیشه انقلابی افتاده , باید خدارو شکر کنیم که دادستان قبلی کشور تا حالا شمس و مولانا رو به جرم ارتباط نا معلوم توی فرهنگ کشورمون مجرم نشناخته ؛ یا تصورش رو بکن اگه بنهً خدا خیام العان گیر افتاده بود حتماً واسه توبهً از می و مطرب باید به دستورِ دادستان کل کشور درعبادات سلول انفرادی به خدای منزجر از همه چیز متوسل میشد ؛ دادستانی که شاید این روزا با ادعای جرمش از طرف یه نماینده مجلس باید به این فکر این باشه که خودش هم یه جوری از خوف خدای قاسم الجبارین در امان بمونه.

ولی راس راسی چرا از چند وقت پیش تا حالا هر کی خواسه یه التماسی کرده باشه باید به خدای مغضوب علیهم پناه ببره؟

یا خودمونیم همون چندتا غزل بابا طاهر از نی و بند ُتمبونه خدا بس نبود که حالا ارتباط روحانیمون بدون ولایت فقیه غیر ممکن شده؟

ولی شاید فقط باید یادمون باشه که هنوز همون کسی که حرف از گفته گوی تمدونها میزد تو هرم قدرت جائی نداره ولی مثل اینکه قدرت ما کم و زیاد میشده , یا شاید به خاطر آزادیه کسائی که هنوز هم توی یه سوراخی دارن شکنجه میشن باید یه یادی هم از خدای رحمان و رحیم هم کرده باشیم .

اصلاً مثل اینکه دیگه معلوم نیست که یا چی چی ویا کدوم خدا ولی یا خود خدا

Tuesday 18 August 2009

رودربایستی شرعی

مثل اینکه سران نظام بوی پنیر شنیدن ولی دارن از تب مالاریا رنج می برن , چون لابد وجود سازمان ضد بشری این بندهً خدا ها دیگه واسه خودشون هم پذیرفته شده است و حضرات دارن ضعف خودشون رو توی مهار عَلم شنگه نشون میدن. ولی این وسط همه میدونیم که اگه فردا موسوی هم بخواد با بقیه دور یه میز بشینه و چلو کباب بخوره دیگه توی رنگ بی رنگی هم جائی نداره چه برسه به رفیق قدیم خودمون توی نماز جمعه معروف جناب آقای رئیس مصلحت نظام , که همه به رفتار نون و خرما ئی ایشون در وقت آشتی ُکنون آشنائی دارن چون هم صلهً ارحام جزو اداب و رسوم مذهبی حساب میشه و هم شاید حضرت آقای مصلحت دان شرعاً رودربایستی کردن که بگن که یه عکس یادگاری رو با زیر شلواری توی دوران حصر خونگی دوست ندارن, ولی خوب بقیه هم حق دارن که حرکت ایشون رو به این حساب بزارن که بندهً خدا میخواسته یه سری به منزلتش بکشه تا به عنوانه یه عامل نفوزی از طرف ما یه ریشه ائی هم توی نظام داشته باشن , ولی اگه مزهً چلو کباب زیره دندونشون مزه کرده دیگه واسه کسی فرق نمیکنه , ایشون حق دارن که روی صندلشون بشینن و تکون نخورن تا ختماً از بقیه عقب افتاده باشن. چون الان دیگه مردم توی مملکت فقط دارن از جلوی یه روزنامه فروشیه بسته راه میرن ولی کسی نمیدون که چرا عرصه به قدرت غیر قانونی تنگ میشه .
میدونی؟
اینا همش لابد به خاطر اینکه برو بچه های انصار حزب الله هنوز فکر میکنن که تو دنیا قحطی اٌٌُمده و و فقط یه فقیه سیاست مدار عادل هست که جدیداً مدبر بودن ایشون هم اثبات شده و صلاحیت تدارک ظهور امام زمان رو توی این دنیا داره .
پس اگه اینجوره بزارکه کمک کنیم تا طفل خدا با دعوت حضرات که یه عمر مروج خوف و عزا هستن بیاد زودتر , تا حد اقل توی زندون بفهمه که چی بسر مردم زیر بیرقش میاد.
پس دیگه یا امام زمان

Sunday 2 August 2009

خندهً غم

میدونی!
این روزه خبرا مثل همیشه هم خنده داره هم غم ان انگیزه , چون از یه طرف خوندن قرآن سر قبر تو مملکت غیر قانونی شده و از یه طرف دیگه چوب و چماق اسلامی با کمک ارتش تازه به دوران رسیدهً عراق تو سر طیف کهنهً مخالفت مردم ایران می خواره , تا نقش همکاری توی کند کردن حرکت تغییر منطقه هم اجرا شده باشه.
میدونی!
اینها واسه اینکه همه جا تو دنیا قوانین جوری وضع شده که بنفع مردم حساب میشه ولی تو مملکت خودمون بحسب سنت خونوادگی به نفع دولت یا اولادش تموم میشه و لابد تاریخ ایران باید شاهد یه شکل جدید از حکومت سلطنتی هم باشه, چون مکنه یه آدمی به اسم ولایت فقیه پدر آقای رییس جمهور از آب در بیاد.
ولی خودمونیم !
توی این وضعیت تذکر توالت و هواکش هم به رهبر انقلاب ضروری بود, تا بدونیم که هشدار سقوط ایشون کاملاً واقعیت پیدا کرده و هر کسی تو مملکت میتونه از منسبش , از شهرتش یا خیلی ساده از آبرو و حقوقش نزول کرده باشه و بخاطر همون باید به شیوخ اصلاحات مملگت سبزمون خسته نباشید بگیم که با سر کشید به همه جا بلا خره رژیم مجبور کردن که حکم به مجرمیت همه بده, تا اانقلاب چدنی و پنبه ائی هم به انقلابهای مخملی و اسلامی اضافه شده با شه.
میدونی!
دست آ خر فقط میشه آرزوی کنیم که یه روزی قانونمون یه قانون بشه تا رهبر انقلاب هم به جرمه خیانت اسلامی در حاله استفاده از تعطیلات بازداشتگاهی باشه.

به امید اون روز 9

Monday 27 July 2009

عدم مشروعیت

میدونی!
جدیداً یه حضرتی کشف کرد که معاون اول ما مشروعیت نداره , چون معاون اجنبی دوست ما حرف از دوستی با ملت اسرايیل زده بود.
ولی مثل اینکه ایشون یادشون رفته که همین چند وقت پیش جناب رییس دولت با حکم یه ملت مشروعیتش از بین رفت.
جالب اینه که توی مملکت ما هیچکس مشروعیتی واسه کسی قاعل نیست چون جدیداً چپ و راست حتی مهره های متعهد و سربازهای امام زمان عزل میشن.
حالا کم مونده بود که به علت درز خبر از مجلس کل رشته های نظام مقدس پنبه بشه تا کل دولت حتی مشروعیت قانونی هم نداشته باشه.
میدمنی!
خدا کنه که رهبر مقدس با دلسوزی نخواد دوباره با یه حکم همه چی رو تف مالی کنه و سر جاش بچسبونه ؛ حضرتی که خودشون هم وسط این همه دشمن و اسرائیلی از بی تربیتی بی نصیب نموند.
مثل اینکه مملکت هرکی هر کی شده و صادرات حکم رواج پیدا کرده , ولی
خدا کنه فقط این وسط اشتباهی یه حکمی واسه اعلام عدم مشروعیت مردم از طرف سپاه صادر نشه.
میدونی !
شاید هم باید دعا کنیم تا دو باره نوبتی به ما برسه تا این دفعه شاید حکمی به عدم مشروعیت کل رژیم داده بشه.

Monday 20 July 2009

تئورسین خنده

میدونی!
این قصهً مملکت ما قصهً جالبی شده , چون کتک کاری از خیابونها به وسط آیت الله ها هم سرایت کرده
و این وسط آیت الله کم حافظه
, آیت الله رئیس جمهور
, آیت الله اصلاح طلب
, در مورد آیت الله کاخ نشین دولتی
با آیت الله عظمی معترض مبارز
, آیت الله عظمی مدرس چهار زانو
, آیت الله عظمی منبر نشین متجدد
و آیت الله عظمی تئورسین خنده دار
در حاله زدو خورد هستن
چون میدونی؟
چند وقت پیش یکی شون از رو یه کتاب دینی یه چیزی نوشت و اسمش رو گذاشت قانون و آب پاکی رو ریخت رو دست همه.
قانونی که اگه دستش بزنی ترک بر میداره!
حالا میدونی!
طبق تئوری جدید این قانون نظام , اصلاً به مقبولیت نیازی نداره و واسه یه حکومت ظلم هم میشه از طرف خدا مشروعیت گرفت.
میدونی !
فقط میشه دست به دعای چهارده معصوم شد تا وسط اونا یکی برنده بشه که حد اقل خنده دار زور نگه

20/07/09

Thursday 16 July 2009

زندگی لابلای دروغ

میدونی!
چند وقتی هست که شبهای مملکت ما غیر قانونی پر الله و اکبر شده.
ولی فقط به خاطر این که چند نفری تفریح کرده باشن و اوقات فراغتشون رو پر کرده باشن , یا شاید به خاطر اینه که اونها ادمهای ناراحتی هستند و میخوان سر بسرمملکت دارها بذارن یا شاید بخاطر اینه که حتی داد و فریادی کرده باشن.
میدونی!
یکی نیست که به این قشر مریض حالی کنه اخه رهبر انقلاب چه تقصیری داره که تمام دشمنانه قدیمی انقلاب با هم دست به کار شدن تا باعث کشته شدن یا کتک خوردن مردم تو خیابونهای اکثر شهر ها باشن.
میدونی!
اینها همش به خاطر اینه که اونها میدونن تو انتخابات حق به حقدار رسیده ولی باز لجبازی میکنن و حتی باز شماری برگه های تا نشده ائی که بخاطر شفاف سازی جلو دوربینهای بیطرف صدا و سیما انجام شده رو در نظر نمی گیرن و بطور کلی منکر وجود یه دولت منتخب تو نظام مملکت میشن.
میدونی!
آخه اونها از فرط فریب خوردگی از بیگانگان جهالت وجوذشون رو پر کرده و هیچ معیاری واسه تشخیص حقیقت ندارن , چون وقتی صبح بلند میشن راحت میتونن اخباره واقعی رو از هر جا دلشون میخواد ببینن و بشنون یا هر روز نامه رو که میخوان پیدا کنن و بخونن و حتی از هر سایت اینترنتی که میخوان استفاده کنن.
میدونی!
اونها هرگز شاهد دستگیری پسر همسایه یا کشته شدن فلان جون نبودن بخاطر اینکه از قضای روزگار مخالف حکومت عطوفت اسلامی بودن و اونها هیچ وقت نمی تونن بوی گاز اشکاور رو که بخاطر تقییر جو اصلاح طلبی استفاده شده متوجه بشن , ولی ا لکی به سر کوب مملکت اعتراض میکنن.
میدونی!
اونها از اول هم بلد نبودن که کار درست رو از غیر درست تشخیص بدن چون اگر از سر نا سازگاری و برای بهانه دادن به دست دشمن تا اسم اختششاش طلب روی ملت مظلوم بذارن راهپیمائی سکوت تشکیل میدن تا حد اکثر مخالفت رو با نظام و قانون اساسی کرده باشن.
میدونی!
این قشر بی فرهنگ وقتی از خوش گزرونی تو خیابونا خسته میشن و میرن خونه به جای اینکه زیر شلواری بپوشن و از فیلم و سریال مفید خانوادگی استفاده کنن میرن سراغ سایتها و ماهواره ها ئی که فیلتر نشده تا یه تصویر غیر واقعی از مملک ببینن تا حس اجنبی پرستیشون رو ارضاء کرده باشن و فقط از سر دشمنی با آزادی و واسه به هم زدن فضای امنیتی دوباره الله و اکبر بگن.
میدونی!
فقط میشه واسه این قشر قدر نشناس و مخالف حکومت اسلامی که با دروغ رفتار و زندگی میکنن دعا کرد تا از وسط این همه موحبت واقعی سر از جهنم در نیارن.
الله و اکبر از دست این مردم با این همه دروغ

Monday 13 July 2009

اختلاف خانوادگی

چند وقتی هست که مردم ما توی خیابونها میرزن تا بر علیه باطوم برقی و گاز اشک آور یا کلوله های جنگی تو یه دعوای خانوادگی شرکت داشته باشن.
هر کسی یه چیزی میگه که دعوا سر چیه, ولی همه میدونن که دعوا بین کوچکترها و بزرگترهاست.
اصلاً دخالت تو دعوای خانوادگی به صلاح هیچ کس نیست چون همه میدونن که همیشه بزرگترها صلاح کوچیکترها رو میخوان.
بزرگترها دارن میگن شما یادتون رفته که یه وقت ملت غیور و شهید پروری بودید و فقط به خاطر اینکه یاداوری کرده باشیم قلع و قمع می شید .
بزرگترها میگن ما فقط بخاطر کوتاه کردن دست اجنبی از مملکت که تو راهپیمائی با گولولهً جنگی متفرقت می شید.
تا بتونیم یکی یکی یه جائی گیر تون بیاریم و تو زندان محبوس و شکنجه بشین تا ما مثل همیشه جو عدالت و برابری رو به شما هدیه کرده باشیم.
بزرگترها میگن مگر نمیبینید که هر کی از اصلاحات درون حکومتی حرف زده یا ترر شده یا تو زندونهای بی نام و نشون محبوس , پس چرا مرگ بر دیکتاتور میگن؛ مگر اصلاً دیکتاتوری با نیروی نظامی و سیاسی و فرهنگی تو کشور وجود داره.
بزرگترها بخاطر همینه که هر هفته از تریبون نماز جمعه تحدید به برخورد شدید می کنن تا بدونیم که رفتاره زشت و خشن نداشته باشیم و از جیزهای ترسناک بترسیم تا فردای قیامت جامون تو بهشت باشه.
بزرگترها میگن شما ملت بزرگی هستید و هر کی رو شما اسم اختشاش طلب بزاره به شما توهین کرده , ولی ما با اون همه نیروی زد شورش و امکانات سانسور و و فیلتر در راه های ارتباط بزرگ شما حساب میشیم ؛ پس بزارید که هر کاری دلمون میخوات بکونیم و واسه همه احترام رو نگه داریم تا وسط دعوا با استکبار جهانی شما کتک نخورید.
بزرگترها با این حرفها داران یادمون میدن که تو خا نوادهً ایرانی یه رسم و رسومی هست که احترام بزرگترها رو واجب می کنه.
بزرگترها همیشه راس میگن ؛ کوچیکترها باید ساکت بمونن و تو فکر آرامش خانواده باشن و نه خدائی نکرده بفکره پائین کشیدن بزرگترها از سر جاشون , تا بقیه عمر بتونیم از موحبت یه قدرت مطلقهً بدون اختناق بالای سرمون احساس غرور کنیم و حس داشتن سرپرستی مهربون و دلسوز رو از دست ندیم.


09/07/12

Sunday 12 July 2009

مملکت امام زمان

میدونی !
!مملکت ما 30 سالی هست که مملکت امام زمان



ولی مثل اینکه توی مملکت امام زمان اگه چیزی درست باشه نایبش نمیتونه نونش رو از راه وظیفهً الهی که واسش تعین شده بدست بیاره

از اینترنت ام,اس,ام و موبایل
تا روابط بین المللی و وظعیت آب و هوا , همه چی به هم ریخته.

مثل اینکه
خدا قهرش گرفته, امام زمان هم کار از دستش در رفته , دیگه مگر حضرته عباس کاری بکنه . ولی شاید بیچاره اونها هم میترسن که دخا لت کنن چون هر کی که حرف زاد یا از خارج امده بود به جرم اقدام علیه امنیت ملی دستگیر شده.

راسش دیکه فایده هم نداره اگه اونها هم بیان چون بعد از دیده شدن هالهً نورتوسط اقای احمدی نژاد ایشون جای همه ائمه رو پر کرده و میتونه صلاح مملکت امام زمان رو بدست بگیره। واسه هم این که قوای سه گانهً کشور هر جور دلشون میخوات قانون اساسی مملکت اسلامی رو به نفع ایشون میشکنن.
پس .
شاید به خاطره پیشرفت و تکنولوژی باید منتظره یه نفر دیگه باشیم مثلاً ؛ زورو و سوپر من یا حتی گودزیلا تا زورشون به سپاه پاسداران برسه و نذارن که واسه حمایت از ولی به حق مسلمین جهان با تانک رو مردم برن.
میدونی ! اصلاً یکی خوب گفته بود که : بیچاره امام قبلی که مسوًله شروع تمام جنگهای اسلامی معاصر هست میگفت : من با پشتیوانی این ملت تو دهن این دولت میزنم ولی امام جدید که فقط مسوًله تمام قتلهای حاضره, داره با پشتیوانی این دولت تو دهن این ملت میزنه.
میدونی ! امام جدید حق داره که حقش رو بخواد؛ چون خیلی رک میگه: خودمون که قانون مینویسم , خودمون که مقررات و معیارش رو
تعین میکنیم , خودمون هم که ناظر اجراش هستیم؛ پس هر کی بی قانونی کرد قانوناً حق داریم که با گولوله بزنیمش چون؛ رئیس ستاد مشترک ما میتونه مستقیماً با خوده امام زمان ارتباط داشته باشه و واسه اطلاع دادن به صاحب به حق وقت اطلاعیه نظامی صادر کنه
حالا خدا به داد ملت و مملکتی برسه که قانون اساسش جوری نوشته شده که اگر نایب مطلقهً امام زمان نتونه دست توش داشته باشه قانونی نمیشه
اصلاً میدونی!


زور خودمون رو دادیم دست التماس
دیگه از ماست که بر ماست
یا امام زمان