خدمونیم یه دولتی با نظامش دوباره قاطی پاتی با حرکات
احمدی نژادی متولد و متحول شده بود و یه
بمبی هم یه گوشه ائی از دنیا با حضور پدر پاسدارش و چنتائی از دانشمندان ارتش
بالیستک ولایت مفنجر شد بود, ولی تلنگر هنوز حوس دست زدن به مداش نکرده بود چون یه
جورائی از بنتیجه نرسیدن کنگره ملی یا از بلند نبودن سر و صدا ش با خودش دلخوری
پیداکرده بود و حوصلهً درد و دل کردن با
کسی پیدا نکرده بود .
ولی حالا که
یه چیزی جدیدی پیش امده بود که حتی بر طبق عادت دیرینه و بلیغ باستانی واسه همه بصورت تحمیلی بودنش تبدیل شده ه بود, چون دیروز یکی
از قدیمیترین صاحبان سیاستهای جهانی جدیداً در وسط چهاراه پایتخت یه مملکت اسلامی دوباره دچار
بروز التهبات خودجوش و آبرو ریزی کردن به
سبک حیدری با کلوخ و کوکتل ملوتف جلو
دوربین تلوزیون شده بود و جهان و سازمان ملل هم به اتفاق و خیلی سریع پشت سرهم
اعلامیه ائی پر از سر و صداهای دیپلماماتیک در کرده بود تا تلنگر با توجه به این که میدونست دیگه حمایت از مخالفت با جنگ یا حمله به
سفارت یه کشور بیگانه احتیاجی به شروع
کردن به سازگار شدن با روش مبارزهً مدنی پیدا نکرده بود به فکر خواهش کردن از یه
کسی واسه یه جور اتحادی یا یه گردهمائی یا سر و صدای هماهنگی توی اپزسیون فرهیخته
ضد تهاجم طلبی افتاده بود.