Saturday 23 January 2010

پس چاق سلامتی با شمو تا سکوت بیست دو بهمن

همین که دوباره بعد از چند وقتی مدادی دستم افتاد فهمیدم که تلنگر چند وقتیه که ترشی نخورده و این باعث شده که همون جوری آسون مثل بقیه به مخالفتش با حکومت اسلامی ادامه بده ؛ ولی بعد از اینکه چند روزی پیش یه پیامی تلاپی خورد تخت پیشونی فیس پوکش , یادش افتاده کم کم داره با مبارزه در راه نفوز منفی تفصیرقرآنی در خود قانون اخلاقی هم خو میگیره .
جریان از این قراره که سبزینه یه اعلامیه صادر کرده بود و داشت بین بچه ها پخش میکرد که توش حتی راحت به آدم و حوا ئی که فقط 3000 ساله عمر دارن فحش آنارشیستی میده.
بهتر که یه نگاهی با هم از روش بکنیم بعد بیشتر بهش میخندیم


قتل و تجاوز با الله و اکبر ،،را تا به کی میخواهیم در وطن با خرافات و قوانین ضد انسانی قرآن حمایت کنیم ؟؟؟؟اسلام دین و شریعت قتل و کشتار و تجاوز،،را باید از وطن بیرون راند،،این تنها راه آزادی وطن از اسارت زنجیر قاتلین با آرم ،،،الله،،،میباشد،،هموطن با خوندن قرآن به فارسی و فقط ترجمه خود و دیگران را آگاه کنیم،،که ا گاهی بهـــتـــرین سلاح مبارزه با خرافات شیطانی اسلام و قاتلین و مجریان آن میباشذ
.
رضا قلی جان خال خال پشمی।
...

حالا اینجور اعلامیه ها که داره از هر طرف هی شاطالاپی میخوره پس کلهً ولایت فقیه نشون نمیده که اون زخمی که رهبر مطهر از فشار دشمنش داره هی در موردش جار میزنه به کجاشون داره درد میندازه
شاید ایجوری که شواهد داره نشون میده باید فقط منتظر یه کسی مثل نمایندهً محرمانهً امام زمان باشیم که پا در میونی کنه تا رهبر شعیان جهان از قضیهً به پا خواستن ماتادور های گاو باز هم در حمایت از جنبش زنان سبز خبردار بشه, تا احتمالاً ایشون طبق یه استراتژی قدیمی به فکر یه جای خالی روی سندلیه ایزی جت هم باشن.
شاید هم این حال و هوا داره میگه که یارو از موقعی که شاتاراق خورده توی گوشش داره
لپو لو میره ولی هنوز مشتش به طرف باستانی واسه زخمی کردن بیشترش نشونه رفته
.
بگذریم ... وسط خودمون که تلنگری حرف میزنیم واسه همه معلومه که ایشون دیگه از تخم به بند سبز آویزون مونده و کارش تمومه پس از قبل خیلی هم عرج و قربی بیشتر از رئیس جمهورمون واسه حرف زدن نداره
.
ولی این همه تلاقو تلوق کردن یاد تلنگر انداخت که چند وقتی پیش فحشی فاشیستی به روش کله فولادی از یکی از ناهمشهریاش خورده بود ولی به احترام چنتا پیره زن مسجدرو هنوز جیکشم در نیومده بود.
والو تلنگر طرز حرفزدنش اصلاً مثل مبارزه با بابام نیس , یا حتی از ایکه چنتا پیره مرد جلو مسجد آتشیها آتیش بازی راه انداختن تِـرتِـر بخنده خجالت نمیکشه؛ ولی از وقتی حضرت آیت الله دایناسوریان ریش قرمزی از کشتار معجزه گر انسانی در راه پایداری ناب آبکی در عرصه های ملی هم سخنانی از تلوزیون تلاوت فرمودند عرصه بهش تنگ امده که چرا یه استانی از مملکت باید نمایده ائی مثل ایشون با سوابق زمین خواریء پابرجا یا رویائی مثل به زوزگار نشوندن ننه ها به ببم ببم گفتن داشته باشه.
کسی که خیلی رک رئیس تازه به دوران رسیدهً فدراسیون اسب سواری و تیر اندازی روی بچهً مردم شناخته میشه و واسه حموم خَزینش استخر سر بستهً اول بلوار چمران قروق میشه ؛
ولی طی خاطرهً همون بیانیهً سبزینه اول این چرخونهً کلام میشه یه جوابی به بندهً خدا داد که :
رود کُوپُلم چند وقتی دیگه همون بچهً دروازه شادوی یه تیپائی تو کونت بند بکنه که تشه برق از اون جات دره تا تو هم مثل بزغالهً مشهدی ار ار نکنی.
پس چاق سلامتی با شمو تا سکوت بیست دو بهمن

No comments:

Post a Comment